شهید میراسماعیل حسن زاده داداش بزرگ که سه سال از من بزرگتر بودند در سال1341 در روستای شمس حاجیان از توابع شهرستان ارومیه در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود تحصیلات ابتدائی خود را در همان روستا به اتمام رسانده و دوره تحصیلی راهنمائی را در مدرسه شبانه روزی زیوه درسال 1357همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به پایان می رساند در اواخر سال 1358همزمان با شروع جنگ تحمیلی به استخدام نیروی انتظامی در میاید درسال1362بایک خانواده ربانی از شهرستان قره ضیاءالدین وصلت میکند که حاصل این ازدواج 2فرزند (یک پسر و یک دختر )میباشد ایشان حدود 5سال در مناطق عملیاتی خدمت کرده و بعد از آن او به مناطق آرام اردبیل و خلخال منتقل ودر بخش گیوی خلخال مشغول خدمت میشود با توجه به فوت پدرمان در مهر ماه1363دراثر ثانحه اتومبیل و بی سرپرست ماندن خانواده ایشان باز به ارومیه منتقل ودر یکی از پایگاهای نیروی انتظامی در جاده اشنویه بخدمت خود ادامه دادند حدود سه سال و اندی در این پایگاهها مشغول بخدمت بودند که گروهان ایشان بمدت یک ماه در منطقه بز سینا در مرز عراق .ایران .ترکیه عازم ماموریت شدند در 16مهر ماه 1367که یک روز جهت بزرگداشت مراسم سالگرد فوت پدرمان مرخص اومده بودن در باز گشت در منطقه زیوه به همراه همرزمان خود پیوسته واز جاده میانبر زیوه بطرف گروهان و پایگاههای خود عازم میشوند و در روستای بنام آغبلاغ به کمین ضد انقلابیون و اشرارازخدا بی خبر در امده ودر17مهر1367 ایشان بهراه دیگر همرزمانشان حدود سی نفر به درجه رفیع شهادت نایل می گردند روحش شاد و راهش پر رهرو باد و اما من و شما بیاید حداقل قدر خون ریخته شده شهدا را بدانیم و بر انها ارج نهیم و نگذاریم با دخالت بیگانگان خون پاک انها پایمال شود دراصل انها را نه به خاک بلکه بدل بسپاریم . التماس دعا